رقص کردي
علاوه بر شناخت انواع ريتمهاي موسيقي و ملوديهاي كردي شناخت انواع رقص- هاي كردي كه با موسيقي كردي همگام هستند به دور از لطف نيست .
رقصهاي محلي كردي را به دو دسته رقصهاي مذهبي و رقصهاي محلي كردي مي توان تقسيم كرد . منظور از رقصهاي مذهبي، حركات پر شور دراوايش ميباشد كه به سماع معروف بوده و در تكايا اجرا ميشود در اين نوع رقص دراويش در عالم بيخودي حركات سر و گردن خود را موسيقي ريتميك هماهنگ كرده اصطلاحا در وجد به سماع ميپردازند . رقصهاي محلي كردي عشيرهاي ، ميتوان از ريشهدارترين و كهنترين رقصها دانست، "هل پرين" يا رقص كردي در گذشته تنها با هدف آمادهسازي و تقويت نيروي جسماني و روحي مردم مناطق كردنشين انجام ميشد .
مردمان اين مناطق در گذشتههاي نه چندان دور همواره شاهد جنگهاي قبيلهاي بودند و همين امر حفظ و آمادگي هميشگي را طلب ميكرد لذا مردمان اين مناطق در وقفههاي بين جنگها و به مناسبتهاي مختلف دست در دست يكديگر آمادگي رزمي و شور و همبستگي پولادين خويش را به رخ دشمنان ميكشيدند . رقص كردي را يك رقص رزمي ميدانند كه داراي صلابت و متانتي خاص بوده و يادآور يكپارچگي اين مردمان غيور در تمامي ادوار ميباشد . امروزه مجموع اين رقصها را "چوپي" ميگويند كه معمولا به صورت دستهجمعي اجرا ميشوند .
رقصهاي محلي با موسيقي كردي پيوندي ابدي داشته و معمولا زنان و مردان عشاير در مراسم شادي به دور از ابتذال دايره وار دست يكديگر را گرفته به پايكوبي ميپردازند ، در اصطلاح محلي اين حالت را گنم و جو(يعني گندم و جو) مينامند( در منطقه مهاباد به آن رشبلك ميگويند) . در اين رقصها معمولا يك نفر كه حركات رقص را بهتر از ديگران ميشناسد نقش رهبري گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتداي صف رقصندگان ميايستد و با تكان دادن دستمالي كه در دست راست دارد ريتمها را به گروه منتقل كرده و در ايجاد ايجاد هماهنگي لازم آنان را ياري ميدهد . اين فرد كه سر چوپي كش ناميده ميشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ايجاد صدا بر هيجان رقصندگان ميافزايد . در اين هنگام ديگر افراد بدون دستمال به رديف در كنار سر چوپي كش به گونهاي قرار ميگيرند كه هر يكي با دست چپ ، دست راست نفر بعد را ميگيرد اصطلاحا اين حالت را " گاواني " ناميده ميشود .
در رقصهاي كردي تمامي رقصندگان به سر گروه چشم دوخته و با ايجاد هماهنگي خاصي وحدت و يكپارچگي يك قوم ريشه دار را به تصوير ميكشند برخي رقصهاي كردي داراي ملوديهاي خاصي بوده و توسط گروهي از زنان ومردان اجرا ميشوند و در برخي از رقصها يكي از رقصندگان از ديگران اجرا شده و در وسط جمع به تنهايي به هنرنمايي ميپردازند و در اين حالت معمولا رقصنده دو دستمال رنگي در دستها نگه داشته و با آنها بازي ميكند كه اصطلاحا به اين نوع رقص دو دستماله ميگويند و بيشتر در كرمانشاه مرسوم است .
نمايشها و رقصهاي كردي را ميتوان به چند قسمت اصلي ذيل تقسيم كرد: -۱گه ريان -۲پشت پا -۳هه لگرتن -۴فه تاح پاشا - ۵ لب لان -۶چه پي -۷زه زنگي -۸شه لايي -۹سي جار و -۱۰خان اميري .
موسيقي كردي داراي شيوهها و آوازهاي مختلف است كه در زير به آنها اشاره ميكنيم .
"بيت " يكي از مهمترين مقامهاي كلاسيك كردي است كه در جنگها، جوانمرديها و حماسهها به كار برده ميشود و در ستايش خالق يكتا گفته شده و در موسيقي غربي به آن ( (prose poem ) ميگويند ، نام ديگر آن در موسيقي كردي " بالوره " ميباشد . بالوره گويان ، بيپرده و بيواهمه آوازشان را از هر قسم كه باشد سر ميدهند زيرا ميدانند كه كسي از آنان دلتنگ نميشود . بيت خواني مبتني بر نغمههاي كاملا ساده و بدون رعايت وزن و قافيه است . اين آواز كردي بيشتر در مناطق مهاباد، مكريان و بوكان نواخته ميشود .
" سوز و مقام " يكي ديگر از انواع شيوههاي موسيقي كردي ميباشد ، مهمترين ويژگي اين آواز كردي توجه به سوز درون ، شكايت و زاري ميباشد و چون با قدرت تمام صورت ميگيرد به آن سوز و مقام ميگويند . اين آواز در اكثر مناطق كردستان وجود دارد .
" سياه چمانه " يكي ديگر از مهمترين آوازهاي كردي ميباشد ، اين آواز به شكل هجايي و در قالب ۱۰هجايي و دو مصراعي به سبك و سياق ايرانيان كهن سروده ميشود و به علت همزيستي با مسايل عرفاني رنگ و بوي جديدي هم به خود گرفته است و در پارهاي مواقع به مقام شيخانه يا صوفيانه هم ميگويند . " شمس قيس رازي " در كتاب "المعجم في معايير اشعار عجم" به سياه چمانه اشاره ميكند و ميگويد كه اين آواز مختص منطقه هورامان كردستان ميباشد كه داراي ۱۵ مقام نغمگي ميباشد . در مورد وجه تسميه سياه چمانه نظرهاي گوناگوني وجود دارد اما براساس يك نظريه معروف واژه سياه به معناي رنگ سياه و چمان كه همان جمان بوده از كلمه كردي جامه گرفته شده است و به نام جامه سياه در آمده است و منظور كسي بوده كه در موقع خواندن اين آواز جامه مشكي ميپوشيده است . اين موسيقي بيشتر در مناطق اورامان ، پاوه، نودشه ، نوسود ، مريوان و غرب سنندج نواخته ميشود .
" هوره " از ديگر شيوههاي موسيقي كردي ميباشد ، اين آواز يك مقام بسيار زيباست كه سوگ ، ماتم ، غريبي و عزاداري را به شيوههاي مليح و متين به گوش شنونده ميرساند . اعتقاد موسيقي دانان اين است كه هوره همان ستايش اهورامزدا بوده است و كردها كه پيروان آيين زرتشت بودهاند ، با اهورامزداشروع به خواندن ميكنند . اين آواز در كرمانشاه ، ايلام، لرستان، سرپل زهاب ، اسلامآباد، كرند غرب ، گيلان غرب ، هرسين ، ماهيدشت و سنقروكليايي نواخته ميشود .
يكي ديگر از آوازهاي كردي " حيران " ميباشد كه از دل بيت سر در آورده و اغلب از متني عاشقانه و پرسوز و گداز با توسل جستن به خالق يكتا برخوردار است . اين آواز بيشتر در مناطق مكريان و مهاباد وجود دارد .
" لاووك " يا لاوژه از ديگر آوازهاي كردي ميباشد كه از ترانههاي كلاسيك كردي سرچشمه گرفته است و در ميان كردهاي خراسان به مقامهاي ( لو و هي له لو شوان) خوانده ميشود . اين مقام مخصوص زنان است و وجه تمايز" لاووك " با "حيران" در نوع زبان شعري به كار رفته در آن ميباشد . لاووك به طور كلي به گويش زبان كردي سوراني اجرا ميشود . اين آواز در تمام مناطقي كه به زبان كردي كرمانجي صحبت ميكنند وجود دارد .
" گوراني" باشكوهترين و بزرگترين شيوه موسيقي كردي ميباشد ، اين آواز عظيمترين دسته نغمات در موسيقي كردي را دارد و كهنترين بخش ادبيات موسيقي كردي را شامل ميشود . اشعار گوراني ۱۰هجايي ميباشد و در تمام مناطق كردستان اين آواز به اجرا در ميآيد . در زبان عامه به تمام شيوهها و آوازهاي موسيقي كردي گوراني نيز گفته ميشود .
" چمري " نيز از آوازهاي موسيقي كردي است كه به پاس تجليل از وجود با ارزش از دست رفتهاي اجرا ميشود . اين آواز به معناي شيون ، عزا و نهال قامت خم شده است ، چمري همانند نوحهخواني در فارسي است و در مناطق مختلف ايلام ، لرستان و كرمانشاه طرفداران زيادي دارد .
اما موسيقي كردي وسيعتر از اين است كه بتوان آن را در قالب آوازها يا شيوههاي محدود و مشخصي گنجاند . موسيقي كردي بازتاب غناي روحي و معنوي مردم است و در عين حال تريبوني براي تفسير مسايل عميق جامعه ميباشد . نغماتي از قبيل مقامهاي اللهويسي، كوچه باغي ، صمد عسكري و ترانههاي ملوديكي نيز در موسيقي كردي وجود دارند كه بر اشعار هجايي و گاه عروضي استوارند .
اگر چه گفته شد كه مقامها و آوازهاي كردي، جزيي از موسيقي قديمي ايران است ولي منظور اين نيست كه تمام مقامها و آوازهاي كردي ، بدون كم و كاست، در چارچوب دستگاههاي سنتي ايران قرار ميگيرند . بعضي از آوازها و مقامهاي كردي مانند سياهچمانه و هوره در موسيقي كردي وجود دارند كه در داخل دستگاههاي موسيقي ايراني جاي نميگيرند و يك دستگاه خاص را ميطلبند . علت مصونيت اين آوازها از موسيقي ايراني اين است كه اين مقامها و آوازها بازمانده موسيقي غني گاتاي آيين زرتشت است و هجاي اين شعر نيز در رديفهاي عروضي جاي نميگيرد و جغرافياي سخت و آغوش گرم هورامان مانند سپري از اين آوازها دفاع كرده است . موسيقي كردي از ديرباز داراي ويژگي، غنا، ريشه و اصالت بوده است و به صورت سينه به سينه نقل شده است .
تاريخ نويسان و موسيقي دانان معروف جهان معتقدند كه كردستان (کردستان شامل مناطق کرد نشين : استان هاي کردستان ،کرمانشاه ، ايلام ، ... که در اين متن از اين پس به اصطلاح کردستان مي ناميم .) مهد تمدن موسيقي جهان به حساب ميآيد . " گزنفون " تاريخ نويس يوناني در اينباره نوشته است : در سال ۴۰۱ قبل از ميلاد ، بعد از حمله يونان به ايران و شكست كوروش هخامنشي از يونانيها ، هنگامي كه لشگر يونان قصد بازگشت از كردستان را داشت ، كردها با خواندن نغمهها و سرودهاي دستهجمعي يونانيها را مورد حمله قرار دادند . گزنفون افزوده است ، كه چگونه كردها در آن زمان با هنر موسيقي آشنايي داشتند و حتي از آن در جنگها هم استفاده ميكردند .
در ويژهنامه موسيقيايي " فاسكه كه " كه در فرانسه منتشر ميشود ، آمده است كه ايران قديم و سرزمين "ميسوپوتاميا" يعني جايگاهي كه كردها اكنون در آن سكونت دارند ، قديميترين مهد موسيقي جهان بوده است . به نوشته اين نشريه ، تمام ملوديهاي ايراني در اينجا منظور ايراني بودن ملوديها است ، يعني جايي كه فرهنگ آريايي در آنجا حضور داشته است- نه مرز جعرافيايي و سياسي ايران كنوني در جهان بيهمتا و بينظير است . قوم كرد به عنوان يكي از قديميترين اقوام آريايي به علت بهره بردن از فرهنگ غني ايراني داراي اصيل ترين موسيقي و ملوديهاي جاودان و بزرگ است .
براي دستيابي به غناي موسيقي كردي بايد از زرتشت و پيروان دين ياري ( اهل حق ) شروع كرد ، زيرا اگر كرد خود را وارث تمدن ماد ميداند ، زرتشت نوه به حق مادهاست و پيروان دين ياري نيز، به حق كرد هستند و در كردستان زندگي ميكنند و به زبان كردي گوراني سخن ميگويند . بر اساس كتابهاي قديمي اهل حق ، هنر موسيقي از زمانهاي قديم مورد توجه مردم اين آيين بوده است . در نامه سرانجام (سرود يارسان) يكي از قديميترين كتابهاي اهل حق آمده است : " زماني كه خداوند قصد داشت روح را در كالبد آدم بدماند ، روح در كالبد آدم قرار نگرفت تا اينكه بعد از ۴۰روز خداوند به بنيامين، دستور داد كه روح را در كالبد آدم بدماند و بنيامين آوازي براي روح خواند و روح در كالبد آدم جاي گرفت".
موسيقي كردي در ميان مردم كردستان داراي يك پيوند ناگسستني با زندگي روزمره مردم است ، بسياري از صاحب نظران كرد معتقدند : موسيقي كردي يكي از اصيلترين موسيقيهاي ايراني است كه با گذشت قرنها ويژگيهاي خود را در فولكلور عامه كرد زبانهاي ايراني حفظ كرده است .
سازهاي رايج در موسيقي كردي ني، سورنا، نايه، دهل، تنبك، تنبور و كمانچه است .
به طور كلي در موسيقي ايراني ملوديهايي در قالب هفت دستگاه ماهور، شور، نوا، همايون، سهگاه، چهارگاه و پنج گاه جاي ميگيرند . اما غير از هفت دستگاه معروف فوق يك دستگاه مشهور ديگر وجود دارد و آن دستگاه " اصفهان " ميباشد . بسياري از موسيقيدانان معتقدند اين دستگاه بخشي از دستگاه شور است و بسياري ديگر بر اين باورند كه شاخهاي از همايون است . آوازهاي " قهتاري " كردي در همين دستگاه جاي ميگيرند . در ميان هفت دستگاه فوق، دستگاه شور از ساير دستگاهها وسيعتر و بزرگتر است زيرا اگر چه در ساير دستگاهها، چندين آواز ديگر جاي ميگيرد، اما دستگاه شور علاوه بر اين خود داراي چندين " گوشه " ديگر ميباشد . اين گوشهها شامل ابوعطا، بيات ترك يا بيات زند، افشاري ياهه وشار، دهشتي و بيات كرد ميباشد . بسياري از آوازهاي كردي مانند كابوكي، شاييك دهگري، گول نيشان گول نيشان و اكثر آوازهاي حيران در دستگاه شور جاي دارند .
هنر موسيقي هر ملتي وقتي پيشرفت ميكند كه فرهنگ ملي آن ديار، مورد توجه باشد و شرط پيشرفت ، توسعه و احياء آن در فرهنگ مردم نهفته است . كردها به فرهنگ ، زبان، ادبيات ، سنت و موسيقي خود بسيار علاقهمند هستند و به همين دليل در اين مورد پيشرفت كردهاند . كردستان با ديرينه حماسي و عرفانيش، با صفا و سادگي عاطفي ساكنانش و با طبيعت بكر و دست نخوردهاش از روزگاران كهن تا به امروز همواره پرورنده موسيق دانان بزرگي در آغوش خود بوده است
Friday, April 13, 2007
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment