Saturday, March 17, 2007

farhang loghate amianeh

باور كنيد براي خودش دنيايي است. هر طوري خلاصه‌اش كرديم، باز هم زياد آمد. ناچار شديم به قدر جايي كه داريم، بي‌رحمانه بعضي اصطلاحات را قيچي كنيم. در نهايت، ايني شد كه مي‌بينيد.

آويزون: به كسي گفته مي‌شود كه به كسي وابسته است ؛ انگل
اسگل: خل، مشنگ، كسي كه رفتارهايش مسخره است
اوشكول: غربتي، گيج، معادل پپه برو جلو بوق بزن: زياد ادعا نكن، زياد حرف نزن
چلغوز: عقب‌مانده، گيج
چمنتيم: مخفف چاكرتيم، نوكرتيم، مخلصتيم
خيالي نيست: مهم نيست، مسأله‌اي نيست
جيك‌ثانيه: زود، سريع
دودره: كلك زدن، حقه‌بازي، كلاه گذاشتن ، سر كار گذاشتن كسي
ديفار: ديوار
سيريش: سمج
سوتي دادن: ضايع كردن، خراب كردن، انجام دادن كاري بر خلاف قاعده معقول
سيابازي: حقه بازي، شارلاتان بازي
شاسكول: مسخره، خل
شاسي بلند: قد بلند
قات‌ زدن: قاتي كردن، جوش آوردن، آشفته و عصباني شدن
قزميت: آدم عقب افتاده
آخرشه، تهشه، ِاندشه: پايان، نهايت، در كار مورد نظر خبره و تمام بودن
آلبالو: تقريبا معناي خاصي ندارد و براي ضايع كردن طرف مقابل به كار برده مي‌شود
آنتي حال زدن: ضد حال زدن، حال طرف را در شرايط خاص گرفتن
آواكس: خبرچين
آينه بغل اتوبوس: به گوش‌هاي پهن و ايستاده و بزرگ گفته مي‌شود
آي كيو: باهوش، زرنگ يا براي مسخره‌كردن هوش طرف به كار مي‌رود
اتو كشيده: آدم شق و رق
اجمالتيم: كوچك شده شما هستيم
اخرابتيم: خرابتيم
ارجينال: اصيل، منحصر به فرد
اشتب: مخفف اشتباه
افتض: مخفف افتضاح
افقي شدن: مردن
اوت: پرت
با اتيكت: با شخصيت
باتري قلمي: لاغر، مردني
باحال: بامعرفت، بامرام
با دنده سنگين رفتن: عجله نداشتن، آرام و با طمانينه راه رفتن
بچه راكفلر: بچه پولدار
بچه مثبت: آدم سر به راه
بچه پاستوريزه: بسيار تميز و مرتب
بر و بچ: مخفف بر و بچه‌ها
پسي: پسر
دخي: دختر
بيلبورد: نهايت تابلو شدن
پاچه‌خوار: چاپلوس
پارازيت: اختلال، مزاحمت
تگري، شكوفه: حالت تهوع، بالا آوردن
پايه: اهلش هست، همراهي مي‌كند
پيچ پليسي : كشيدن ترمز و دور زدن ماشين
تابلو: انگشت‌نما، مشهور
تريپ: قيافه، سبك، شيوه
تي‌تيش: به كساني گفته مي‌شود كه خيلي وسواس دارند و در هر كاري خيلي حساس هستند
جوات: بي‌كلاس
جير جيرك: پرحرف
چراغ خاموش: مخفيانه
حسش نيست: حوصله‌اش را ندارم
خالي‌بند: دروغگو
خبرگزاري: سخن‌چين
خفن: بي‌نقص، خوب و تحسين‌ برانگيز يا براي هر نوع اغراق به كار مي‌رود
دور سه فرمان: كسي كه خيلي مشكل دارد؛ بسيار قاتي
كره: خيلي باحال
رادار: جاسوس
سه: مايه شرمندگي
شيرين‌عسل: چاپلوس، بادمجان دور قاب‌چين
سيرابي: توهيني قديمي از دوره برادران آب‌منگل
بر و بكس (يا فقط بكس): همان بر و بچ
نمور (نموره): جزئي، كوچك، كمي
نك و نال: ناله و زنجموره
بريدن: كم آوردن، ناتوان شدن
فك زدن: خيلي حرف زدن، ايضا چانه زدن
فنچ، فنچول: دختر كم‌سن و سال
هاگير واگير: گير و دار، شلوغي و پلوغي
قزل قورت: گرسنگي شديد
شله زرد: شل و وارفته
صفا سيتي: كنايه از لذت بردن زياد
قه ثانيه: فورا
كل‌كل كردن: لجبازي كردن
گرخيدن: ترسيدن
گير سه پيچ: سماجت بسيار
كف و خون بالا آورد (قاتي كرد): خيلي تعجب كرد، خيلي هيجان‌زده
آمپر چسبوند: عصباني شد
مگسي شد: عصباني شد
ريليف (ريليفش كن): آماده (آماده‌اش كن)
آنتن: آدم‌فروش، خبرچين
يول: گيج، مراجعه كنيد به شاسكول
شلخك: همين‌جوري، اله بختكي
خَز: آخر جوات، بي‌كلاس بالاي شهري
خز و خيل (خز و پيل): خز و دوستان اجتماع چند خز
زاخار: مزاحم، چيز ضعيف و بي‌كلاس
تريپ مرگ: بسيار بدحال و ايضا بسيار باحال
خط خطي‌ام: اعصابم خرد است
سيستم: هر چيز الكترونيكي كه به هر وسيله‌اي سوار مي‌شود
تابيل: نوعي تابلو، ضايع بودن
زابيل: تابلو بودن ضايع
خالتور: موسيقي جوات
زابلو: تلفيقي از تابيل و زابيل با اشاره به ريشه كلمه
بينيم با: بگير بنشين سر جايت، بي‌خيال بابا، اين‌طورها هم نيست
آژير باش: حواست جمع باشد
كيشميشي: درهم و برهم، قاتي
بزنگ، بتلف: تماس بگير، تلفن كن
تيليف: شماره تلفن، تلفن

خوش باشيد

No comments: